♥♥« یه غزیبـــــــــــه»♥♥
رفتم، مرا ببخش و مگو او وفا نداشت
راهــي بـجـز گـريـز بـرايـم نـمانـده بـود
اين عشق آتشين پر از درد، بي اميد
ادامه مطلب
چقدر این سربالایی ها ادامـــــــه دارند ؟
من از زندگی که هیچ . . پاهایم از من شکایت دارند
دلم به کما رفته...
برای مردنش دست به دعا شوید
ای کاش یاد میگرفتم اگر در رابطه ای
حرمتم زیر سوال رفت برای همیشه با
آن رابطه خداحافظی کنم و به طور احمقانه ای
منتظر معجزه نباشم.......
آخ خدا جون ............
بغض داره خفم میکنه
چیکار کنم ؟؟
به کی بگم؟
کجا خودمو خالی کنم؟
چرااااااااااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟
همیشه مثل پرنده ای باش که:
بر روی شاخه ای سست آواز میخواند شاخه میلرزد
ولی همچنان میخواند!
چون ایمان دارد پرواز میداند...
هرگز بخاطر ابراز احساسات عذر خواهی نکنید
هرگز از اینکه خود واقعیتان هستید افسوس نخورید
کسانی که به زندگی شما تعلق دارنددر هر شرایطی
دوستتان خواهند داشت.....
من به تو محتاجم
مثل یک دانه به خاک
مثل آدم به حوا
مثل پروانه به بال
مثل هستی به خدادستهایم چه تهی است
دستهایی که تو را می خوانند
دستهایی که تو را می جویند
با تو اینک چه قشنگ است جهان
کبوتر ایمان دانه عشق خوراکش باشد
چه خوب است در این جنگل سبز،بوی پیراهن تو.....
تقدیم به دهقان فداکار..
تو در روزگاری بزرگ شدی که مردی برهنه شد تا زنان و کودکان
زنده بمانند اما من در روزگاری نفس میکشم که زنی برهنه می شود تا کودکش
از گرسنگی نمیرد پس بمیرد روزگار با خاطراتش از تقدیر سرنوشت غمگین مباش
چه بسا سگهایی که بر جسد شیرها رقصیدند وخود رابزرگ پنداشتند
ولی نمیدانستند شیر ،شیر میماند و سگ ،سگ
باز آی و بر چشمم نشین ای دل ستان نازنین
که آشوب وفریاد از زمین بر آسمانم رود
در رفتن جان از بدن گویند هر نوع سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود
هرگاه زیر بار غصه زانوانت خم می شود باور کن وباور کن
که ممکن است در گذرگاه های تاریک زندگی ،گه گاه نور
ستاره ای دیده نشود اما دیدن این نور شاید در آینده ای
نزدیک میسر شود..
خدایا!!!!
اگر روزی بشر گردی ز حال بندگانت خبر گردی پشیمان می شوی
از این خلقت از این بودن از این بدعت
خدایا تو میدانی انسان بودن وانسان ماندن در این دنیا چه دشوار
است چه رنجی میکشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار
است خدااااااااااااااااااااا
زمستانی سرد کلاغ غذا نداشت تا بچه هاشو سیر کنه..
گوشت بدن خودشو میکند میداد جوجه هاش میخوردند..
زمستان تمام شد و کلاغ مرد
اما....
بچه هاش که نجات پیدا کرده بودندگفتند:
آخ راحت شدیم از این غذای تکراری
این است واقعیت روزگار تلخ ما
هیچ حسی تو دنیا قشنگ تر از این نیست که
بدونی به کسی تعلق داری و برای کسی عزیزی...
خدا تنها روزنه امیدی است که هیچگاه بسته نمی شود
تنها کسی است که با دهان بسته هم می شود صدایش کرد
باپای شکسته هم میتوان سراغش رفت،تنها خریداری است که
اجناس شکسته را بهتر برمیدارد تنها کسی است که وقتی همه رفتند
میماند،وقتی همه پشت کردند، آغوش می گشاید وقتی همه تنهایت گذاشتند....
سلام خوبین همه؟
ولنتاین مباااااااااااارک باشهبرهمه کسایی که عاشقن ان و معشوق
ما که نه معشوق داریم نه عاشقیم ولی خب دیگه نشد نزارم
هرچی باشه باید تبریک گفت .خوش باشین مخصوصا دوست خوبمm
از همان روزي كه دست حضرت قابيل
گشت آلوده به خون هابيل
از همان روزي كه فرزندان آدم
زهر تلخ دشمني در خون شان جوشيد
آدميت مرد
گرچه آدم زنده بود
ادامه مطلب
مــــَـــرבے ؟؟
هــرچـقــבر مـــَـــغـــــــــرور ... !
هــرچـقــבر صـــــــــــآدق ... !
هــرچـقــבر ωــــــــــآده ... !
هــرچـقــבر جـــَــذاب ... !
هرچقــבر مـَـڪــآر ... !
בرωـــــــــت . . .
امــآ گـآهـے
بــراے فــتـح یـڪـــ وجــب از جـغــرافـیــآےِ زטּ
بــآیــב بــﮧ زانـــو بــیـفــتــے ... !!
میگن بهترین وزیباترین چیز تو دنیا اینه که بچه ای
دستشو سمتت دراز کنه که بغلش کنی آره زیباست........
اما بدترین وتلخ ترین چیز اینه که نتونی بغلش کنی
حکایتی بسیار زیبا، باشد که از این داستان ها پند بگیریم...
روزی دوستی از ملا نصرالدین پرسید : ملا تا به حال بفکر ازدواج افتاده ای؟
ملا در جوابش گفت : بله زمانی که جوان بودم بفکر ازدواج افتادم
ادامه مطلب
صدام کن این دم آخر
آخه فردا دیگه دیره
آخه فردا دیگه نیستم
کسی جامو...
ادامه مطلب
در مطب دکتر به شدت به صدا درامد. دکتر گفت در را شکستی! بیا تو!
در باز شد و دختر کوچولوی نه ساله ای که خیلی پریشان بود، به طرف دکتر دوید: آقای دکتر! مادرم!
و در حالی که نفس نفس میزد ادامه داد: التماس میکنم با من بیایید! مادرم خیلی مریض است.
دختر گفت: ولی دکتر، من نمیتوانم.اگر شما نیایید او میمیرد! و اشک از چشمانش سرازیر شد…
ادامه مطلب