باز آی و بر چشمم نشین ای دل ستان نازنین
که آشوب وفریاد از زمین بر آسمانم رود
در رفتن جان از بدن گویند هر نوع سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود
نظرات شما عزیزان:
کد را وارد نمایید:
عکس شما
جاوا اسكریپت