♥♥« یه غزیبـــــــــــه»♥♥
خسته ام از تظاهر به ایستادگی از پنهان کردن زخم هایم
زور که نیست...!
دیگر نمی توانم بی دلیل بخندم و
لبخندی مسخره وانمود کنم همه
چیز رو به راه است
اصلا دیگر نمی خواهم که بخندم
میخواهم لج کنم، با خودم،با تو،با همه دنیا
چقدر بگویم فردا روز دیگری است و امروز
بیایدومثل هر روز باشی
کاش فقط یکبار...فقط یکبار دلهایمان رابه
همدیگر قرض می دادیم تاشاید بفهمی...
خسته ام...ازتو..از خودم.از همه زندگی
خسته.........
نظرات شما عزیزان: