♥♥« یه غزیبـــــــــــه»♥♥
پنداشتی گذشته مرد ؟
آن بوسه ها چو دانه های الماس در گوشواره از یادم آویزان است . . .
.
کسی که احساسات ِ تو رو بازی می گیره و تنهات میذاره
چند قدم اونورتر زیر ِ پایِ کسی دیگه داره لِه می شه
شک نکن . . .
تنهایی ات را از تو گرفتم ، در خنده هایم شریکت کردم
نگفته بودی بازرگان عشقی ، من از کجا می دانستم سود من تنهاییست . . .
طالع بخت مرا هیچکسی یار نبود / پشت من را بخدا ذره ای دیوار نبود
همه از پشت زدند بر کمرم خنجر را / جاده شانس من از کودکی هموار نبود . . .
نظرات شما عزیزان:
همیشه تو بحث های ایرانی آخرش که میرسه همه برا خودشون تاسف می خورن بعد یهو یکی میگه : آقا اصن هرچی سرمون بیاد حقمونه … بعد میرن شام میخورن !